نهانخانه اسرار
بـــر در ميــكــده از روي نيـــاز آمــــدهام
پيش اصحاب طريقت به نماز آمدهام
از نهــــانخــــانه اســــرار نــــدارم خبــري
به در پيرمغـان صــاحب راز آمــدهام
از سـر كوي تو رانــدنــد مــرا بــا خــواري
با دلي سوخته از بــاديه بــاز آمــدهام
صوفي و خرقة خود، زاهد و سجاده خويش
من سوي دير مغــان نغمه نواز آمدهام
بــا دلــي غمــزده از ديــر به مسجـد رفتــم
به اميدي هِله با سوز و گـداز آمـدهام
تــا كنــد پــرتــو رويـت بـه دو عـالم غوغا
بر هر ذره به صــد راز و نيــاز آمدهام
امام خميني(رحمة الله علیه).
---------------------------------------------------------
مناجات سحر
صلا زدند كه برگ صبوح ساز كنيد
به ساز مرغ سحر ترك خواب ناز كنيد
ميخمار شكن ميدهند كز سرها
خمار چون شكن زلف يار باز كنيد
سرود بدرقهي كاروان شب خوانيد
در اي قافلهي صبح پيشواز كنيد
به ساز زهره، سماوات ميدهد پيغام
كه گوش دل به مناجات اهل راز كنيد
وضو به چشمهي صهباي صبحدم سازيد
به سوي قبلهي ميخوارگان نماز كنيد
چو بلبلان بهاري به اهتزاز نسيم
هواي شور و نوايي به سوز و ساز كنيد
يگانه راز و نياز قبول اهل دل است
دو گانهاي كه به درگاه بينياز كنيد
سر نياز فرود آوريد و نذر قبول
به زير قبهي اين بارگاه ناز كنيد
نگين خاتم جم در نماز ميبخشند
نظر به حلقهي رندان پاكباز كنيد
يگانه راز عروج مقام قرب اينست
كه از گروه عزازيل احتزاز كنيد
به زلف يار اگر دست يافت آه سحر
بسا كه پرچم عزت به اهتزاز كنيد
يكي است نغمه اگر زخمهها به زير و بم است
به پردههاي حقيقت رهِ مجاز كنيد
اگر به ساز دل شهريار گوش دهيد
جهان پر از طرب و شور و شاهناز كنيد
شهريار
چشمهها در زمزمه، رودها در شست و شو
موجها در همهمه، جويها در جست وجو
باغ در حال قيام، كوه در حال ركوع
آفتاب و ماهتاب در غروب و در طلوع
سنگ پيشاني به خاك، ابر سر بر آسمان
مثل گنبد خم شده قامت رنگين كمان
ابر در حال سفر، آسمان غرق سكوت
بر سر گلدستهها، بال مرغان در قنوت
كاسهي شبنم به دست، لاله ميگيرد وضو
بيدها گرم نماز، بادها درهاي و هو
سرو سر خم ميكند، غنچه لب وا ميكند
در ميان شاخهها، باد غوغا ميكند
يشاخهها گل ميكنند لحظهي سبز دعا
دستها پُل ميزنند، بين دلها و خدا
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: